در حال انفجار عصبانیمممممممممممممم زنیکه بی شعور به اسم من و آز کلی وسیله از انبار گرفته و حالا که من درخواست دادم فهمیدم که همشو خودش گرفته!!با انبار دار صحبت کردم.بهم گفت اصلا حرص نخور و ناراحت نباش!کلی از ی های خرد و کلان مطرح کرد و گفت اینا در برابرش اصلا چیزی نیست.و بعد همه درخواست هامو تا حد ممکن بهم داد! تو این مدت خواهری کرونا گرفت که رسما حدود 6 هفته روز و شب ما سیاه بود.هیچ کاری نمیشد انجام بدم.اصلا جسمی و روحی به هم ریخته بودیم.خیلی خیلی خسته
کلا حس بدی دارم.یه جورایی قلبم تو دهنمه دیشب مامان خنجرب فوت کرد.خدا رحمتش کنه .خیلی دوست داشت منو ببینه ولی دیگه قسمت نبود.هنوز پول هایی که برای عیدی بهم داده تو کیفمه.می خواستم برم بریزم تو حسابم که حالا باید صبر کنم صبح بهش زنگ زدم بنده خدا همش گریه می کرد.خب حق داشت صبح کلی کارای بانکی مامان رو کردم.بهم سه تومن پول داد.منم برای خودم و خودش ریختم تو حساب مفید تا پالایشی بخرم!نمی دونم ورشکست!!! میشیم یا سود می کنیم ولی می خوام بخرم! این پسرک
کلا حس بدی دارم.یه جورایی قلبم تو دهنمه دیشب مامان خنجرب فوت کرد.خدا رحمتش کنه .خیلی دوست داشت منو ببینه ولی دیگه قسمت نبود.هنوز پول هایی که برای عیدی بهم داده تو کیفمه.می خواستم برم بریزم تو حسابم که حالا باید صبر کنم صبح بهش زنگ زدم بنده خدا همش گریه می کرد.خب حق داشت صبح کلی کارای بانکی مامان رو کردم.بهم سه تومن پول داد.منم برای خودم و خودش ریختم تو حساب مفید تا پالایشی بخرم!نمی دونم ورشکست!!! میشیم یا سود می کنیم ولی می خوام بخرم! این پسرک
ابن مدت اتفاقای زیادی افتاد.دوشنبه دایی (م )فوت کرد.قرار بود برای سالگرد ازدواج خواهری بریم خونش که اقدر پیچوند که همه چیز کنسل شد.با اینکه با ذوق و شوق از چند روز پیش تمام کارهامو کرده بود ولی خب همه چی کنسل شد. کلی از دی جی دارم که در راس اونا سوسیس پنیریه!خیلی دلم می خواد امتحانش کنم!الان یه فیلم دیدم if I stayماجرای یه دختری بود که ویویلن سل می زد و عاشقش بود با یه پسری آشنا میشه که تو کار موزیک راک بود و دختره برای یه دانشژاه عالی تو یه ایالت
در حالت گیجی شدید و مزمن به سر می برم.یه حس خلسه مبهم الان به کبابی زنگ زدم و دیدم اوه دلش پره.میگه خانممممممممممم مگه من چی کار کردم که می خوای بری .؟خیلی اذیتت کردم؟دلت از دست من پره؟چی شده؟ اول نمی گفت بعدش اعتراف کرد که شنبه برای تحقیق اومده بودن و اونم شوکه شده.گفتم برای کجا؟گفت برای بین خلاصه گفت کلی ازتون تعریف کردم و اونا هم خیلی مصر بودن که شما رو بگیرن ولی من موافقت نکردم.گفتم پس روی تمام آرزوهام خط بطلان کشیدین.خندید و گفت چی
تو رژیمم گند زدم کلا.امروز صبح وزنم 72.9 بود که 73 ثبت کردم.وقتی اندازه هارو وارد می کردم خیلی جالب بود.کلی کاهش سایز داشتم که اصلا محسوس نبود!دور شکم.86*دور سینه.96*دور مچ 16/6 که 16 ثبت کردم*سرشانه .37*دور باسن .102*دورران.58* پشتیبانم هم کلی زحمت کشید و پارتی بازی که برام خوراکی های خوب اضافه بشه و در کل می گفت اوضاع من خیلی خوبه!ارده شیر و سیاهدونه هم دایم بخورم! در روزهای گذشته که مثل گاو غذا می خوردم حس سندرمpmsرو داشتم که انگار درست بود و
این هفته هم گذشت.تا اینجا خیلی خوب پیش اومده بودم.و ورزش روزانه ام به راه بود ولی امروز خیلی تنبل شدمم.دوباره برگشتم به وضع سابق.مثل یه خرس سرجامم حتی بیسکوییتمم خوردم.یعنی در این حد فاجعه! صبح به اون پسرک احمق کلید ندادم.سریع زنگ زد به دکتر سج.اوونم کلی از این خر تعریف کرد و قشنگ منو ضایع کرد!بی شعور امروز یه مقاله جالب خوندم در مورد موشن و اکشن و فهمیدم کلا زندگی من در فار موشن می گذره و برای تبدیلش به اکشن باید دد لاین بزارم برای برنامه هام!
خب. من بیچاره از شنبه دارم میام سرکار این هفته شد سه روز.برای هفته بعدی اصلا برنامه مشخص نیست.الان این امریه خرفت شارلاتان اینجاست و داره کار میکنه.می گفت کلی کار ترجمه کتاب و مقاله انجام داده!ترجمه فارسی 25 و انگلیسی 17.با نیرو دو تا ترجمه کتاب!اصلا کف کردمااااااااااااا کلی پاور پوینت تدریس و پیشنها کار تو شرکت قدر. اصلا موندم.یکی مثل اون از لحظه لحظه اش استفاده می کنه.یکی مثل من.
شدید اعصابم ریخته به هم. کبابی مرخصی هارو اصلا امضا نکرده.به امیر پیام دادم و هنوز جوابی نداده.از شدت ترس دارم سکته میکنم.نبی امروز رفته بود سرکار.انقدر موذیه که بهم نگفت میره و ساعت 11 پیام داد سرکارم!ساعت 3 برگشت خونه و کفت پشت سرمن کلی غیبت و حرف و حدیث بوده.بهی گفته که فتنه خانم همش گفته چرا من نمیام و اوون علی رغم اینکه نباید بیاد هرروز داره میاد.و بحث آلودگی هوا شده و اینکه من در اون روزها هم نمیومدمچقدر این بشر کثیفهآشغال عوضی.آخه به
سلاممممممم خل شدم رفت. هر روز یه بلا نازل میشه.دیروز کاملا مصمم بودم برم سراغ علم و دانش که ناگهان کبابی پیام داد :اتوماسیون!رفتم دیدم بعلهههههههههفتنه خانم گل کاشتن و نامه زدن به ایشون که وقتی من نیست خیل مراجعین هستند و کارهارو چی کنیم؟؟؟کبابی هم زده روزهایی رو مشخص کنید تا کارا نمونه!منم به فتنه زنگ زدم و قاسمی و دیدم بعلههههههههه فقط یه نفر اونم یه آدم بیخود.خلاصه با فتنه به توافق رسیدم که کارارو اتوماسیونی بفرسته برام تا کارارو انجام بدم و

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آرچی تاج مرجع رسمی سازه های ترکیبی قفس سایت آموزشی تروجن معرفی کالا فروشگاهی هات واش بازیافت پت احترام و ادب مدل خاص خودت باش. دوره قرآن بیدختی های مقیم تربت حیدریه آلفا 2 کاشی و سرامیک